******خواهش میکنم بخونید و نظر بدید لطفااااااااااااااااا******
مرتضی زمستان و برف هایش هم کنار کشیدند از غمت
زمستان مثله همیشه زمستان نبود و اخر هم کنار کشید و جایش را به بهاری بی تو داد بهاری که از صد عصر پاییزی بدتر است مرتضی دیگر برای امدن بهار روز شماری نمیکنیم
چون بهاری که تو را نداشته باشد که دیگر بهار نیست جهنم است
مرتضی امسال مثله همیشه بهار زیبا نیست
بلکه دلگیر ترین بهاری است که تا بحال دیده ایم بهار بی تو که دیگر بهار نیست
مرتضی زمستان هم تمام شد برف از غصه تو نای باریدن نداشت
و شانه خالی کرد و جایش را بارانی که پر از بغض های کهنه بود داد
بغض هایی که برای شکستن چاره ای جز گوش دادن صدایت نداشتند
بغض هایی که به بودنت عادت کرده بودند
بغض هایی که با نبودنت هیچ وقت شکسته نشدند و در گلو هایمان ماندند و
تبدیل به اشک هایی پر از سکوت از غم نبودنت شدند و حسرت یک گریه با صدای بلند را به گور خواهند برد
بغض هایی که با شنیدن صدایت که میگفتی بغضم گرفته وقتشه ببارم
شروع به باریدن می کردند
و وقتی گفتی چه بی هوا هوای گریه دارم همه شان تبدیل به گریه هایی با صدای بلند شد
اما تو رفتی انها ماندند با کوهی از بغض هایی که در گلو ماندند
باران مرحمی برای بغض ها بود
برای بغض هایی که مغرور بودندو دلشان نمی خواست کسی اشک هایشان را ببیند
اما غم تو انقدر سنگین و سخت بود که بغض هایشان تاب نیاوردند
و غرور را کنار گذاشتند و شروع به باریدن کردند
اما باران هم مانند تو مهربان بود و تاب نیاورد که غرورشان بشکند
و او هم شروع به باریدن کرد
و اشک هایشان را در قطره هایش حل کرد
تا کسی اشک هایشان را نبیند
تا غروشان نشکند
مرتضی برف نای باریدن نداشت
چون دلش صدای تو را می خواست که برایش بخوانی
اما این بار کسی نبود
برف ها منتظر ماندند تا تو برایشان بخوانی
و روز برفی ای را بیافرینند
که با تو باشد
برف ها هم طاقت نبودنت را ندارند
دلشان نیامد
که بدون تو ببارند
حق هم داشتند
دل است دیگر گاهی دلتنگ کسانی میشود
که دیگر نیستند
و این ادم را دیوانه میکند
به چه زبانی بگویم
عصر پاییزی ای که بدون تو باشد
روز برفی که بدون توباشد
بهاری که بدون تو باشد
تابستانی که بدون تو باشد را
نمی خواهم
مرتضی هیچ فصلی را بدون تو را
نمی خواهم
هیچ فصلی را
مرتضی من فقط تو را میخواهم
فقط همین.......
نظرات شما عزیزان: